من نیاز به موسیقی دارم
تا در ابعاد انگشت‌های حساس و بی‌قرارم روان شود،
روی این لب‌های لرزان و تلخ پریشان شود
آهنگی شیرین، عمیق و شفاف،
جریانی روان و مداوم .
آه ، چه شفابخش خواهد بود آهسته، زود آشنا و آرامبخش :
سرودی که برای التیام جسم خسته‌ام ساخته شود ؛
روی سرم چون آب ریخته شود؛
روی این پيکر رعشه دار !
چون خوابی که سرخ است و فروزان
و جادو ، زاده‌ی این آهنگ است !
آهنگی که مايه آ رامش است، و سکوت و سکون دل‌ها !
آهنگی که در رنگ‌هایی ناپیدا غرق می‌شود:
تا می‌رسد به زلال زیر آب دریا؛شناور می‌شود تا ابدیت در استخری به سبزی ماه !
تا در آغوش رامش و رویا، آرام گيرد !
Elizabeth Bishop