بعد از چند وقت که وبلاگستان دست از سر ویکی کریستینا بارسلونا و پنه لوپه عزیز و شیخنا آلن بر می دارند، همه با هم پایشان را می کنند توی کفش فقط دوبار زندگی می کنیم و نگارجواهریان و بهزادی ...بعد من فکر می کنم یعنی فیلم بعدی کدوم بخت برگشته ایه!!!دو نقطه دی
ما فقط دوبار زندگی می کنیم(+)
وقتی دوباره زنده شد، به خودش قول داد که دیگر هر شب گودرش را صفر کند و بخوابد، شاید دفعه سومی وجود نداشته باشد.
شرکت در آیین هم فیلم بینی دارد برایم تبدیل به آرزو می شود...خدا کمی وقت از آن بالا می فرستی؟
" اَنت بودَن در کوچه لاپ به دنیا آمد-واقعه ای عجیب، چون کوچه لاپ در اواخر سال های هزار و هشتصد و هفتاد ناحیه ای نبود که کودکی در آن متولد شود؛ با این وجود جای انکار نبود که تعداد زیادی از اعمالی که موجب به دنیا آمدن بچه ای می شد در آن رخ می داد. نخستین عامل اخلاقی که در سال های اولیه ی زندگی تاثیر فراوانی بر روحیه ی اَنت گذاشت وجود پدرش بود: مرد درشت استخوانی با دست های چاپچیها که مست و مخمور بالای تختش می نشست و به دخترک می گفت که تنها سه چیز در دنیا هست که ارزش دارد آدم به خاطرش زندگی کند یا بمیرد:آزادی،برابری و برادری. طولی نکشید که از طنین این کلمات بدش آمد..."
لیدی ال-رومن گاری
به همه می گفت از زدبازی و رپ متنفر است.
چهارشنبه صبح از خواب بیدار شد، کامپیوتر را روشن کرد، آهنگ جدیدشان را دانلود کرد، دوبار گوش کرد، نفس عمیقی کشید، خیالش راحت شد و به سمت دانشگاه راه افتاد. دوستش را در راه دید، دوستش گفت: زدبازی امروز یا فردا آهنگ جدید می ده...سرش را تکان داد و با نیشخند گفت، شما از این آهنگ های مزخرف خسته نمی شید ؟

اس ام اس های قدیمی را پاک می کردم. نوشته بود:
" برای رای دادن به مدرسه ها بروید...مساجد مکان های امنی برای رای دادن نیستند"
پاکش کردم...بعدی نوشته بود:
" رای خود را فقط به در مدرسه ها نریزید، با این کار صندوق های مدارس را باطل می کنند تا رای موسوی کم بشود"
دلم نیامد پاکش کنم.