بیماری جیدیدی گرفته ام. حس ترحم، همراه با تنفر و خالی از حسادت به افرادی که هم را دوست می دارند.حس ترحم شدیدی دارم نسبت به احمق هایی که از من خوششان می آید؛ من را که می بینند، حرف هایم را که می شنوند به آن می خندند و سعی می کنند دل من را بدست بی آورند.قضیه غرور و ازاین مزخرفات نیست* به جنسیت طرف هم ربطی ندارد، فقط وقتی می بینم کسی سعی می کند نشان دهد که از من خوشش می آید، دلم برایش می سوزد. بعد می دانید چه می شود؟ نمی شود با کسی که دلت برایش می سوزد، حس می کنی احمق است، دوست باشی یا دوستش بداری. بعد کم کم همه ی ادم های دورت این شکلی می شوند ، دیگر دوستی نداری و فقط تعدادی آدم می شناسی که دلت برای آن ها می سوزد.